۲ درمان شناختی-رفتاری در درد مزمن

برای سفارش تبلیغات کلیک کنید
برای سفارش تبلیغات کلیک کنید
برای سفارش تبلیغات کلیک کنید

آرشیو

۲ درمان شناختی-رفتاری در درد مزمن

درمان شناختی-رفتاری (CBT) رویکرد گسترده ای است، اغلب مبتنی بر الگوی تقویت (یا “عامل”): افکار یا رفتارهایی که پاداش داده میشوند، افزایش مییابند و افکار و رفتارهایی که نادیده گرفته میشوند، کاهش مییابند. نشانگان دردهای مزمنی که به دلیل بیماریهای مزمنی مانند آرتریدروماتوئید به وجود میآیند، هم برای بیمار و هم برای کارگزاران خدمات بهداشتی، مشکلات اساسی ایجاد میکنند. به سخن دیگر، بیماران معمولاً نمیتوانند با اطمینان، اطلاعاتی را درباره علل، سیر طبیعی و یا پیامدهای ممکن اختلال به دست آورند. در نتیجه، اینگونه بیماران غالباً پریشانی های روانشناختی و ناتوانی های عملکردی شدیدی را از خود نشان میدهند و برای مقابله با درد از راهبردهای شناختی-رفتاری غیرانطباقی استفاده میکنند.
بیشتر بخوانید: روان درمانی شناختی

این بیماران در بیشتر مواقع روحیه خود را از دست میدهند و به این دلیل که فکر میکنند متخصصان بهداشت افراد غیر سودمندی هستند و یا اینکه نمیتوانند درمان لازم را برای آنها فراهم آورند، به همکاری با آنها تمایل چندانی نشان نمیدهند (ترک و رودی، 1989). علاوه بر این، به دلیل به وجود آمدن تغییرات منفی در ارتباط بیمار با افراد خانواده، کارفرمایان و دوستانش، مشکلات فرد به مرور زمان وخیم تر میگردد (اندرسون، برادلی، یانگ، مک دانیال و وایز، 1985). پزشکان، روانشناسان و سایر فراهم آورندگان مراقبت های بهداشتی، غالباً نمیدانند که چگونه به نحوی مؤثر به بیماران دچار درد مزمن پاسخ دهند.

رویکرد درمان شناختی-رفتاری درد مزمن، بر اساس این فرض استوار است که بیمار با این باور که بسیاری از مشکلات او غیر قابل کنترل است وارد مرحله درمانی میشود؛ بنابراین، اهداف درمان شناختی-رفتاری این است که در ابتدا این انتظار را که در بیماران به وجود آورد که میتوانند مشکلات خود را به نحوی مؤثر کنترل کنند و سپس لازم است مهارتهایی را به آنها آموزش داد تا به وسیله آنها بتوانند به نحوی مؤثر هم به مشکلات فعلی و هم به مشکلات جدیدی که بعد از پایان درمان به وجود می آیند، پاسخ دهند.

هولزمن و همکارانش (1986) چهار مولفه ضروری برای نایل آمدن به اهداف درمان شناختی-رفتاری را به شرح زیر فهرست نموده اند:

الف: کمک به بیماران در جهت این باور که مشکلات آنها غیر قابل کنترل نیست. به عبارت دیگر، به جای امیدواری ضعیف، لازم است به آنان در زمینه مقابله مؤثر با درد، پریشانیهای هیجانی و دیگر مشکلات روانی-اجتماعی، کمک شود.

ب: به بیماران باید یاری داد تا بیاموزند افکار، هیجانات و رفتارهایشان را به منظور تعیین روابط بین این عوامل و حوادث محیطی، درد، پریشانیهای هیجانی و مشکلات روانی-اجتماعی مورد نظارت و پیگیری قرار دهند.

منبع: مرکز مشاوره ستاره ایرانیان-۲ درمان شناختی-رفتاری در درد مزمن

درمان شناختی-رفتاری (CBT) رویکرد گسترده ای است، اغلب مبتنی بر الگوی تقویت (یا “عامل”): افکار یا رفتارهایی که پاداش داده میشوند، افزایش مییابند و افکار و رفتارهایی که نادیده گرفته میشوند، کاهش مییابند. نشانگان دردهای مزمنی که به دلیل بیماریهای مزمنی مانند آرتریدروماتوئید به وجود میآیند، هم برای بیمار و هم برای کارگزاران خدمات بهداشتی، مشکلات اساسی ایجاد میکنند. به سخن دیگر، بیماران معمولاً نمیتوانند با اطمینان، اطلاعاتی را درباره علل، سیر طبیعی و یا پیامدهای ممکن اختلال به دست آورند. در نتیجه، اینگونه بیماران غالباً پریشانی های روانشناختی و ناتوانی های عملکردی شدیدی را از خود نشان میدهند و برای مقابله با درد از راهبردهای شناختی-رفتاری غیرانطباقی استفاده میکنند.
بیشتر بخوانید: روان درمانی شناختی

این بیماران در بیشتر مواقع روحیه خود را از دست میدهند و به این دلیل که فکر میکنند متخصصان بهداشت افراد غیر سودمندی هستند و یا اینکه نمیتوانند درمان لازم را برای آنها فراهم آورند، به همکاری با آنها تمایل چندانی نشان نمیدهند (ترک و رودی، 1989). علاوه بر این، به دلیل به وجود آمدن تغییرات منفی در ارتباط بیمار با افراد خانواده، کارفرمایان و دوستانش، مشکلات فرد به مرور زمان وخیم تر میگردد (اندرسون، برادلی، یانگ، مک دانیال و وایز، 1985). پزشکان، روانشناسان و سایر فراهم آورندگان مراقبت های بهداشتی، غالباً نمیدانند که چگونه به نحوی مؤثر به بیماران دچار درد مزمن پاسخ دهند.

رویکرد درمان شناختی-رفتاری درد مزمن، بر اساس این فرض استوار است که بیمار با این باور که بسیاری از مشکلات او غیر قابل کنترل است وارد مرحله درمانی میشود؛ بنابراین، اهداف درمان شناختی-رفتاری این است که در ابتدا این انتظار را که در بیماران به وجود آورد که میتوانند مشکلات خود را به نحوی مؤثر کنترل کنند و سپس لازم است مهارتهایی را به آنها آموزش داد تا به وسیله آنها بتوانند به نحوی مؤثر هم به مشکلات فعلی و هم به مشکلات جدیدی که بعد از پایان درمان به وجود می آیند، پاسخ دهند.

هولزمن و همکارانش (1986) چهار مولفه ضروری برای نایل آمدن به اهداف درمان شناختی-رفتاری را به شرح زیر فهرست نموده اند:

الف: کمک به بیماران در جهت این باور که مشکلات آنها غیر قابل کنترل نیست. به عبارت دیگر، به جای امیدواری ضعیف، لازم است به آنان در زمینه مقابله مؤثر با درد، پریشانیهای هیجانی و دیگر مشکلات روانی-اجتماعی، کمک شود.

ب: به بیماران باید یاری داد تا بیاموزند افکار، هیجانات و رفتارهایشان را به منظور تعیین روابط بین این عوامل و حوادث محیطی، درد، پریشانیهای هیجانی و مشکلات روانی-اجتماعی مورد نظارت و پیگیری قرار دهند.

منبع: مرکز مشاوره ستاره ایرانیان-۲ درمان شناختی-رفتاری در درد مزمن

نویسنده:

تاریخ: جمعه 25 مهر 1399 ساعت: 10:33

تعداد بازديد : 360

به این پست رای دهید:

بخش نظرات این مطلب


ليست صفحات

تعداد صفحات : 28

آمار

آمار مطالب آمار مطالب
کل مطالب : 1660
کل نظرات : 0
آمار کاربران آمار کاربران
افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0
آمار بازدیدآمار بازدید
بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 30
ورودی امروز گوگل : 0
ورودی گوگل دیروز : 0
بازدید هفته : 139
بازدید ماه : 4747
بازدید سال : 17910
بازدید کلی : 3716629
اطلاعات شما اطلاعات شما
آی پی : 44.222.175.73
مرورگر : Unknown ?
سیستم عامل : Search Bot
امروز : پنجشنبه 9 فروردین 1403

درباره ما

ورود کاربران

نام کاربری :
رمز عبور :

رمز عبور را فراموش کردم ؟

آخرین نظرات کاربران

امکانات جانبی